ظهور مطالعاتِ فرهنگِ مردم: واژه «folklore» مرکب از دو بخش «folk» به معنی توده و مردم و «lore» به معنی دانش است. این واژه نخستین بار در سال 1846م. توسط باستان‌شناس انگلیسی ویلیام جان تامز «W.g.thoms» با نام مستعار آمبروزمورتون«ambrose morton» ساخته شد. ویلیام تامز «فولکلور» را به عنوان جانشینی برای اصطلاح نادرست «عتیقات عامیانه» پیشنهاد کرد که عتیقه‌شناسان انگلیسی و      زبان‌شناسان آلمانی در نیمه نخست سده نوزدهم میلادی برای مطالعه راه و رسم زندگی طبقات پایین اجتماع ساخته بودندویلیام تامز فولکلور را به گونه‌ای نظم علمی می‌دانست که موضوع آن بحث درباره دانش عامیانه و آداب و رسوم سننتی است. اگرچه از نیمه دوم قرن نوزدهم همگام با گسترش علوم اجتماعی و به خصوص مردم‌شناسی فرهنگی        «cultural anthropology» شاخه علمی جدید فولکلور رفته رفته توسعه یافت. لیکن همیشه به عنوان یک نظام علمی که به موضوع خاصی می‌پردازد و در خودِ آن موضوع نیز گونه‌ای ابهام وجود دارد به کار رفته است . مثلاً گئورگ هرزو می‌نویسد : فولکلور مسائل و بخش‌هایی از فرهنگ است که ابدی شده و با حکایت شفاهی – افسانه‌ها – آوازه‌های عامیانه و رقصها بیان می‌شود . در ایران هم اکثر کسانی که در زمینه گردآوری موضوعات فرهنگ عامه کار و تحقیق کرده‌اند تعریف هرزو را پذیرفته‌اند و عموماً فولکلور را مجموعه‌ای از دانستنی‌ها و اعمال و رفتاری دانسته‌اند که در میان عامه مردم سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود. در حال حاضر در نتیجه تحقیقات زیادی که در کشورهای مختلف در زمینه گردآوری موضوعات فرهنگ عامه انجام گرفته است و در نتیجه توسعه علم مردم‌شناسی و قوم‌شناسی، فولکلور به یک رشته علمی و دانشگاهی تبدیل شده است که در آمریکا و برخی کشورهای دیگر در مقاطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد و دوره‌های تخصصی تحصیل و تدریس می‌شود و به مطالعه فرهنگ عامه می‌پردازد و در زبان فارسی می‌توان آن را «فرهنگِ عامه‌شناسی» نامید. سُنت موضوع فولکلور[و] پرداختن به جنبه‌های سنتی جامعه یعنی شیوه‌های اعمال و رفتار وعادات و باورهای سننت است. بنابراین در فرهنگ عامه‌شناسی، سنت یک واژه بنیادی است که این دانش را از دانش‌های دیگر متمایز می‌کند . در زبان فارسی واژه سنت سه کاربرد عامیانه، مذهبی و علمی دارد. در کاربرد عامیانه واژه‌های سنت و سنتی مترادف کهنه و قدیمی و گاهی منسوخ و متروک هستند . در دین، سنت مفهومی مقدس دارد و به معانی ودیعه الهی است که توسط گذشتگان به ما رسیده است و امکان هیچ گونه دخل و تصرف و تغییری در آن وجود ندارد و نگهداری و آموزش آن به دیگران و نسل‌های آینده وظیفه هر فرد دیندار است. از نظر علمای اسلام، سنت معنای «طریقه» و «سیره» می‌دهد که مسلمانان ملزم به عمل کردن آن هستند. در فرهنگِ عامه‌شناسی تعریف و برداشت خاص علم مردم‌شناسی از سنت در نظر است . از دیدگاه سنت مجموعه افکار و اعمال و احساسات و در حقیقت میراث مشترک زندگی اجتماعی یک گروه است که از نسل‌های گذشته به جا مانده است. افراد معمولاً برای انجام اعمال پذیرش افکار و بروز احساساتی که سنتی هستند نیازی به دلیل ندارند؛ زیرا جنبه‌های سنتی فرهنگ نه تنها میراث گذشته است بلکه هر عنصرسنتی حامل یک ارزش و مبین داوری جامعه درباره چیزی است . هر جامعه‌ای آداب را به خوبی می‌شناسد و پاره‌ای از آنها را پسندیده یا ناپسند می‌داند. سنت حفظ داوری‌های جامعه است و هر عنصرسنتی از یک ایده و ارزش حکایت می‌کند. بنابراین مجموعه الگوهای فرهنگی که ویژگی‌های زیررا دارا باشند جزو بررسی‌های فولکلوریک قرار دارند: 1- الگوهای فرهنگی که در بین عموم افراد جامعه رواج دارند و مردم آنها را پذیرفته و عمل می کنند.2- الگوهای فرهنگی که پذیرش و عمل کردن آنها به صورت «عادت اجتماعی»بوده و از نظر مردم بدیهی تلقی می‌شوند و نیازی به توجیه عقلی ندارند3- الگوهای فرهنگی که به طور جمعی و در نتیجه زندگی اجتماعی و گروهی خلق شده‌اند و پدیدآورنده آن جامعه است و در مواردی که سازنده مشخصی دارد ناشناخته و از نظر مردم به کارگیری آنها بدون اهمیت تلقی می‌شود.4- الگوهای فرهنگی که معمولاً در جامعه به طور صریح و روشن قابل تفکیک از الگوهای جدید هستند و درکنار عناصر جدید قرار دارند و با آنها آمیخته شده‌اند 5 - الگوهای فرهنگی که نه به طور خاص بلکه در مجموعه فعالیت‌های زندگی افراد جامعه نقش و وظیفه‌ای را به عهده دارند. بنابراین، می‌توان فرهنگ عامه را به عنوان موضوع فولکلور مجموعه‌ای از الگوهای فرهنگی سنتی دانست که چگونگی اندیشه – احساس و عمل فرد را تعیین و تنظیم می کند. این الگوها گستره وسیعی دارند و تمامی جنبه‌های زندگی را در بر می گیرند. از چگونگی تولد نوزاد مراحل رشد – زبان آموزی – بلوغ – ازدواج و شغل و... تا چگونگی مرگ و باورهای مربوط به آن.سنت‌هایی که فرهنگ عامه را تشکیل می‌دهند به سه دسته تقسیم می‌شوند: الف) سنت‌های مادی ب) سنت‌های رفتاری   ج) سنت‌های گفتاری.  الف) سنت‌های مادی: به مجموعه آثار، اشیاء، کالاها، بناها و ابزارهایی گفته می‌شود که از گذشته بر جای مانده است. این بخش از فرهنگ عامه از آن حیث که معرف نوع افکار و احساسات و الگوهای رفتاری نسل‌های گذشته و جنبه‌های سنتی جامعه کنونی است جزئی از فرهنگ عامه به شمار می‌آید. سنت‌های مادی را چون در پاسخ به نیازهای مادی انسان شکل می‌گیرند و معرف افکار و ارزش‌های مربوط به چگونگی پاسخ‌های جامعه به این نیازها هستند می‌توانیم به چهار دسته تقسیم کنیم: ابزارها (آلات موسیقی، ابزارهای جنگ، وسایل نقلیه، ابزارهای کشاورزی و ...) مسکن (بناها و شهرها ) خوراک (غذاها، نوشیدنی‌ها، داروها و ...) پوشاک (انواع لباس‌ها، کفش‌ها، کلاه‌ها، لباس‌های جنگ، لباس‌های کار و ... ب) سنت‌های رفتاری: مجموعه رفتارهایی که در جامعه میان عده زیادی از افراد مشترک است و نوعی فشار اجتماعی برای اجرا و عمل کردن به آنها وجود دارد و جنبه غیرشخصی و الگویی دارند. سنت‌های رفتاری ریشه در نظام ارزش‌ها و باورهای جامعه دارند و برای جامعه مهم تلقی می‌شوند، اما میزان اهمیت آنها یکسان نیست، برخی مهمتر بوده و عدم توجه به آنها مجازات به همراه دارد و برخی دیگر با فشار اجتماعی با ضمانت اجرایی کمتری توام است. سنت‌های رفتاری در سه گروه جای دارند: الف) رسوم اخلاقی ب) شیوه‌های قومی ج) عرف و عادت.       الف)رسوم اخلاقی مجموعه رفتارهایی است که برخاسته از ارزش‌های جامعه می‌باشد و بی‌توجهی به آنها توأم با فشارهای اجتماعی شدید است، حال آنکه رعایت آنها مطلوب و پسندیده تلقی می شود و حیثیت اجتماعی برای فرد ایجاد می‌کند ب).شیوه‌های قومی عبارتند از عادات یا روش‌های سنتی انجام کارها که از میان آن دسته که شامل شیوه‌های مطلوب عمل باشند مجاز و یا مورد ترجیح و تمایل جامعه هستند. اگر چه تخلف از شیوه‌های قومی با مجازات همراه نیست، اما فشاراجتماعی به مثابه ضمانت اجرایی آنها است. جشن‌ها،آداب و آیین‌ها نمونه‌هایی از شیوه‌های قومی هستند.ج) عرف [و عادت] به آن دسته از رفتارهای اجتماعی گفته می شود که مورد پذیرش جامعه هستند، لیکن کمترین فشار اجتماعی اجرای آنها را ضمانت می کنند. رفتارهای عرفی در زمره ادب و نزاکت اجتماعی قرار دارند. طبقه‌بندی مذکور از سنت‌های رفتاری بر مبنای تحلیل، جایگاهی است که این سنت‌ها در نظام اجتماعی دارا هستند. لیکن از نظر عینی و سنت‌های قابل مشاهده فرهنگ عامه می‌توانیم سنت‌های رفتاری را به این صورت طبقه‌بندی کنیم :1- شعائر و تشریفات 2- رسوم 3- جشن‌ها و اعیاد 4- آیین‌ها 5- بازی‌های عامیانه 6- عرف و عادات اجتماعی 7- موسیقی.                                   ج سنت‌های گفتاری مجموعه سنت‌هایی است که در قالب کلمات و جملات اظهار می‌شوند. این سنت‌ها ریشه در اعتقادات،باورها ،دانش‌ها، فلسفه‌ها، ارزش‌ها و نیازهای یک جامعه دارند. در واقع ادبیات عامیانه ارزش و اعتبار خود را از پیوندی که با جامعه واقعیت‌ها دارد، اخذ می‌کند نه از جنبه هنری و زیباشناسی؛ به عبارت دیگر، مسأله اساسی در ادبیات عامیانه ویژگی‌های اجتماعی آن است نه ویژگی‌های هنری .جنبه‌های اجتماعی ادبیات عامیانه را می‌توان به صورت زیر توضیح داد -1 ادبیات عامیانه در طول تاریخ در کنار ادبیات رسمی و کلاسیک به صورتی ساده و آرام جریان داشته است.لیکن در کتاب‌های تاریخ ادبیات به ندرت نامی از آنها به میان می‌آید؛ زیرا ادبیات عامیانه تعلق به عوام و توده مردم دارد که آنها نیز یا توان نوشتن نداشتند و یا سلاطین و صاحبان قدرت امکان و اختیار این کار را از آنان سلب می کردند.2 - ادبیات عامیانه ادامه کار و فعالیت و زندگی مردم است، بنابراین جنبه تفننی و تجملی ندارد؛ بلکه مکمل عمل و وسیله‌ای برای ارتقاء زندگی محسوب می شود. وابستگی ادبیات عامیانه به زندگی و واقعیت اجتماعی آن را به ادبیات واقع‌گرا مبدل می‌سازد3 - ادبیات عامیانه ساده و بی‌پیرایه است، زیرا[از] زندگی مردمی سرچشمه می‌گیرد که هنگام سخن گفتن جز بیان مطلب غرضی ندارند و از سوی دیگراگر ادبیات عامیانه دشوار و پیچیده باشد درست به زبان جاری نمی شود و به سهولت از یاد می‌رود، در نتیجه امکان انتقال شفاهی آن از طریق سینه به سینه و نسل به نسل از میان می‌رود و به تدریج فراموش می‌شود، بنابراین ناگزیر بی‌تکلف و به دور از پیرایه است4 - ادبیات عامیانه طبیعت‌گرا و متأثر از طبیعت است، زیرا عوام در طبیعت زندگی می‌کنند و مدام در حال مبارزه با آن هستند و به این ترتیب حتی نوع گاو و اسبی که مطلوب مردم رنجبر روستایی است، گاو قوی یا اسب بارکش است نه گاو خوش خط و خال یا اسب مسابقه 5 - ادبیات عامیانه ادبیات سیاسی است؛ زیرا انعکاسی از مبارزه دائم مردم با ستمگران و صاحبان قدرت است و یا آنکه انعکاسی از آرزوهای حق‌طلبانه و عدالتخواهی و آزادی‌خواهی است. 6- ادبیات عامیانه همگام با مقتضیات نسل‌ها دگرگون می‌شود؛ زیرا همواره حوادث و شرایط جدیدی به وجود می‌آید که اگرچه تغییراتی بطئی و کند است، ولی ثبات همیشگی ادبیات عامیانه را برهم می‌زند و پیوسته آن را تغییر می‌دهد.                                                                گونه‌های ادبیات عامیانه :الف) داستان‌های عامیانه: داستان‌ها و افسانه‌ها جزء کهن‌ترین آثاری است که از اندیشه و تخیل بشر به جای مانده است. مسلماً پیش از آن که بشر وارد دوران تاریخی شود و روایت‌های مهم زندگی خویش را به یاری نقوش و علائم قابل رویت برجای گذارد.به مدتی دراز افسانه‌ها را در نهان‌خانه ضمیرو مخزن حافظه خویش نگاه می‌داشت و سپس دهان به دهان و سینه به سینه به اخلاف خویش می‌سپرد.کهن‌ترین توجیهی که از کیفیت آفرینش و ایجاد طبیعت و انسان شده به صورت افسانه‌ها به افراد ابلاغ می‌شد. افسانه‌ها قرن‌ها پیش از آغاز زندگی بشر پدید آمده است. از همین رو تنها روزنه نورانی و پرتو روشنگری است که به تاریک‌خانه قرون و اعصار قبل از تاریخ می‌تابد؛ به نحوی که تنها طریق جهت پی بردن به آداب و رسوم و سنن و عقاید دینی و اجتماعی اقوام و قبایل ماقبل تاریخ روانشناسی تیره‌های باستانی و به طور کلی اطلاع یافتن از دامنه قدیم و تمایلات اقوام آن روزگار مطالعه افسانه‌های کهن است.                                                     انواع داستان‌های عامیانه :1- داستان‌هایی که زاده قریحه داستان‌سرایان است و اصل و ریشه تاریخی ندارد. مانند امیرارسلان، ملک بهمن، بدیع‌الملک، نوش‌آفرین، گوهرتاج و هزارو یکشب2 - داستان‌هایی که ریشه تاریخی و حماسی دارند، اما بر اثر گذشت زمان رنگ و صبغه تاریخی خود را از دست داده و با جلوه‌های افسانه‌ای در آمیخته‌اند و لذا امروزه به افسانه شباهت بیشتری دارند، نظیر: ابومسلم نامه، تیمورنامه، اسکندرنامه، قصه امیرالمومنین حمزه (رموز حمزه ) و مختارنامه 3- آن دسته از داستانهای مذهبی و دینی که انگیزه قهرمانان آنها جنگ با کافران و قلع وقمع کردن آنان به قصد ترویج دین اسلام است، خاورنامه و مختارنامه و اسکندرنامه از این جمله اند واز الگوی محتوای واحدی پیروی می‌کنند. در اسکندرنامه حتی اسکندر نیز با کافران می‌جنگد و آنها را مسلمان می‌کند. 4-  داستان‌های عاشقانه‌ای که اگرچه مسائل عشقی و عاطفی زمینه اصلی داستان را تشکیل می‌دهند ولی در واقع وصال معشوق بهانه‌ای است تا پای قهرمان داستان را به ماجراهای گوناگونی نظیر جنگ با زشتی‌ها و پلیدی‌ها بکشاند؛ به عبارت دیگر انتقاد از وضعیت موجود اشاعه مفاهیم اخلاقی و جلوگیری از مفاسد اجتماعی و... از جمله پیام‌های داستان محسوب می‌شوند. بعضی از این گونه کتاب‌ها با اندک تغییر و تبدیلی از روی کتاب‌های قدیم مانند هزارویکشب، سندبادنامه و نظایر آن نگاشته‌اند. هفت پیک، بهرام گور، داستان‌های حاتم طایی و دختر برزخ بازرگان، چهاردرویش، سلیم جواهری از این گروهند. سمک عیار و داراب‌نامه نیز زمینه‌ای عاشقانه دارند.5- داستان‌های اخلاقی و حکمت‌آمیزی که در قالب تمثیل به بیان اصول و مفاهیم اخلاقی و پند و اندرز حکیمانه می‌پردازند. داستان‌های کلیله و دمنه – چهل طوطی و برخی داستان‌های هزارویکشب در این گروه قرار می‌گیرند6 – متل‌ها: قصه‌هایی کوتاه با مضامینی سرگرم کننده و لطیف و آموزنده هستند که همه یا قسمتی از آن معمولا به صورت شعر یا مقفی یا شبه بحرطویل بیان می‌شوند. قهرمانان متلها را اغلب حیوانات و گاهی انسان و سایر مظاهر طبیعت تشکیل می دهند.از جمله متل‌ها می توان از خاله سوسکه، کک به تنور، داشت و نداشت و...نام برد داستان‌هایی که متأثراز باور عوام راجع‌به موجوداتی چون: دیو، آل،پری، روح، شبح و غیره هستند که البته گاه برخی از آنها جنبه اسطوره پیدا می‌کنند، مانند عقایدی که درباره خدایان وعالم ماوراء‌الطبیعه وجود دارد  . ب( اشعار عامیانه :دومین بخش مهم ادبیات عامیانه فارسی را اشعار[یا ترانه‌های عامیانه] عامیانه تشکیل می دهند که شامل مجموعه گفتارهای منظومی که به مناسبت‌های مختلف در حین کار و فعالیت، جشن‌ها، آیین‌ها، سوگواری‌ها، در هنگام بازی و تفریح و یا برای خواباندن کودکان و سرگرم کردن آنها و یا به صورت ترانه‌های محلی همراه با موسیقی سنتی خوانده می‌شوند. این اشعار که اغلب سرایندگان نامعلومی دارند ترکیبی که از واژه‌های ساده و قابل فهم برای عامه مردم و دارای آهنگی خاص هستند. اشعار عامیانه معرف روحیات و افکار توده مردم و برخاسته از نیازهای طبیعی روزمره آنها می‌باشند.     لالایی‌ها، ترانه‌ها و اشعار مذهبی از انواع اشعار عامیانه محسوب می‌شوند .لالایی‌ها نقش مهمی در اجتماعی شدن کودکان ایفا می کنند به نحوی که می‌توان گفت اهداف و ارزش‌ها و خواسته‌های خانواده و جامعه از طریق آنها به کودکان منتقل می‌شوند همچنین از آنجایی که لالایی‌های فارسی عموماً به صورت محاوره‌ای و آمیخته با گویش محلی مناطق مختلف کشور می‌باشند. به زبان آموزی کودکان کمک می کنند. مرثیه، نوحه، مولودیه و مدایح مذهبی از انواع اشعار عامیانه مذهبی هستند که نام برخی از آنها در ادبیات رسمی ما معلوم و مشخص است لیکن شعرهای مذهبی بسیاری نیز وجود دارند که شاعران آنها ناشناخته‌اند نوحه‌ها و مرثیه‌هایی که به مناسبت ایام عاشورا و درباره کربلا سروده شده‌اند، مهمترین اشعار مذهبی عامیانه محسوب می‌شوند .ترانه‌ها بخش دیگری از اشعار عامیانه‌اند که پیام آنهاعشق و دوستی و شرف است و به علت وجود آهنگ یا سازی که آنها را همراهی می‌کند برای روستائیان و عامه نه تنها موجب سرگرمی و یا ارضاء معنوی و هنری می‌شود، بلکه به مثابه یک نیاز واقعی است که با حرکات روزمره پیوندی نزدیک دارد                        ج) زبان عامیانه : سومین بخش از ادبیات عامیانه را «زبان عامیانه» تشکیل می‌دهد که کاربردهای زبانی بسیاری نیز دارد و در حقیقت یک نوع استفاده ساختگی از زبان محسوب می‌شود و نه تنها شامل مفاهیم لغوی است بلکه مواردی مانند کنایه‌ها،اشاره‌ها و تشبیهات را هم شامل می‌شود. همان طور که زبان مکتوب ممکن است قواعد و سبک‌های خاص خود را داشته باشد زبان عامیانه نیز با کاربرد عبارات و اصطلاحات و شیوه‌های بیانی خاص خود شکل می‌گیرد و اصولاً یکی از ویژگی‌های آن متعلق بودن به جامعه و گروه خاصی است، به نحوی که بین تمام اعضای آن جامعه یا گروه مشترک باشد . اجزاء زبان عامیانه عبارتند از :1- اصطلاحات و عبارات محبت‌آمیزی که بوسیله پدران و مادران و فرزندانشان به کار برده می‌شوند2- اصطلاحاتی که افراد به عنوان چاشنی کلام به کار می‌برند و گاه ممکن است قراردادی باشند و یا به اشیایی خاص اطلاق شوند.3- زبان تابو: گاه مردم از به کار بردن نام موجوداتی یا اشیایی که به نظام عقیدتی آنها مربوط می‌شود خودداری می‌کنند و لذا زبان تابو شامل اصطلاحاتی است که مردم برای نامیدن اشیاء بدون کاربرد اسم حقیقی آنها مورد استفاده قرار می دهند4- ضرب‌المثل، مثل و تمثیل 5- چیستان6- لطیفه‌ها و بذله‌گویی‌ها تاریخچه بررسی‌های فولکلوریک: توجه به آداب و رسوم عامه و زبان گفتار آنها و نکات جالب توجه و شنیدنی ازقدیم‌الایام یکی از سرگرمی‌ها و موضوعات مورد نظر نویسندگان بوده است. معمولاً در کتاب‌های مردم‌شناسی «هرودوت» مورخ یونانی را نخستین فردی می شناسد که در کتاب« تاریخ» خود درباره آداب و رسوم ملت‌ها مطالبی نوشته است. در قرون وسطی مورخان و سیاحان و جغرافی‌دانان در کتاب‌های خود به مسائل فرهنگ عامه توجه داشتند و برخی واژه‌ها  رسوم و آیین‌های مردم را ثبت و ضبط می‌کردند. در بین مسلمانان نیز عده زیادی از نویسندگان به برخی مسائل و موضوع‌های فرهنگ عامه پرداخته اند و برخی از آنها مانند ابوریحان بیرونی و ابن خلدون مطابق روش‌هاو اصول خاصی که از نظر علم مردم‌شناسی امروزی هم معتبر است درباره این امور بررسی و تحلیل نموده‌اند .همچنین ابوالحسن علی بن حسین مسعودی در قرن چهارم هجری در اثر خود به نام «مروج‌الذهب و معادن‌الجواهر» به کتابی از«ابوعقال دبیر» اشاره می‌کند که این کتاب اختصاص به فرهنگ عامه داشته است . بنابراین می‌توان پذیرفت که جمع‌آوری موضوعات فولکلوریک به دوره‌هایی دورتر از آنچه تا کنون نوشته‌اند مربوط است  .در اروپا در قرن هفدهم حرکت مهمی برای ثبت مسائل فرهنگ عامه به وجود آمد . «بالارد فرانسوی» در 1711م.[اوایل قرن هجدهم] مجموعه‌ای از ترانه‌ها و عادات شفاهی مردم را جمع‌آوری نمود. «گوتفرید هردر» (1744_1803)شاعر و منتقد و فیلسوف آلمانی در آلمان تحقیقات فولکلوریک را توسعه داد. «هردر» معتقد بود که شعر صرفاً از طریق توجه به بافت و زمینه جغرافیایی و قومی و فرهنگی آن قابل درک است و اشعار عامیانه نه تنها زاده فرایندهای عقلی، بلکه نتیجه الهامات عارفانه و عواطف شدید هستند. وی عقیده متداول در آن روزگار را که ادبیات یونان را معیار سنجش ادبیات دیگر اقوام می‌دانست رد کرد و بیش از هر چیز به ادبیات قومی از آن جهت که تجلی بخش روح ملی بود تاکید نمود. به تبعیت از هردر محققان کشورهای اروپایی یکی پس از دیگری بر آن شدند تا روح ملی خویش را در گویش‌های بومی قصه‌های عامیانه و ترانه‌ها و سرودهای محلی که به زبان‌های محلی گفته و نوشته شده بود باز یابند. در ایران به گفته ابوالقاسم انجوی شیرازی اولین فردی که مسائل فولکلوریک را گرد آوری و تالیف کرد، آقای «جمال خوانساری» است. وی تحقیقاتش را در کتابی به نام «عقاید الانساء» گردآوری کرد. عقاید النساء توجه مردم را جلب کرد و عامه آن را به اسم «کلثوم ننه» می‌شناسند. این کتاب دارای نثری شیوا و آمیخته به طنز است و برخی آداب و معتقدات زنان دوره صفویه در آن نوشته شده است. سفرنامه‌هایی که مستشرقان و سیاحان اروپایی و غیراروپایی درباره ایرانیان نوشته‌اند، یکی از مهم‌ترین منابع فولکلوریک ایران است. سفرنامه‌های تاورنیه، شاردن، مادام دیو لافولا، اوؤن فلاندن، کلاویخو و کتاب‌های تاریخ کیانیان اثر «کریستین سن دانمارکی» سه سال در دربار ایران اثر «فوریه» و دهها اثر دیگر از جمله این بررسی‌ها می‌توان ذکر نمود. برخی از محققان غربی به تحقیق و تفحص علمی و دقیق در فرهنگ عامه ایران پرداخته و آثار ارزشمندی عرضه کرده‌اند. برای مثال «ماسکویچ» در 1934م. مجموعه‌ای از افسانه‌های عامیانه ایرانی را بررسی نموده است. انقلاب مشروطیت موجب تحول در شیوه‌های سخن گفتن و نوشتن به زبان فارسی شد و فرهنگ عامیانه از ارزش و پایگاه بهتری برخوردار گشت. در این دوره برای روشن شدن اذهان مردم، صحبت کردن به زبان ساده‌تری که قابل فهم عوام باشد ضروری بود و پیروی از زبان رسمی و کلاسیک گذشته موجب تاثیرگذاری کمتر نوشته‌ها می‌شد. «آقا سید جمال‌الدین واعظ» مشهور به اصفهانی اولین کسی بود که قبل از مشروطیت در منابر متعدد وعظ و خطابه‌های خود در اصفهان، شیراز، تبریز، مشهد و پایتخت منحصراً به زبان عامیانه صحبت می‌کرد. روزنامه‌های عصر نیز در ترویج زبان موثر واقع شدند. همچنین روزنامه فکاهی «کشکول» که به همت «شیخ احمد کرمانی» به زبان فارسی ساده و معمولی منتشر می‌شد، روزنامه فکاهی «حشرات‌الارض» در تبریز روزنامه «نسیم شمال» روزنامه‌های «شاهسون» چاپ استانبول، نوشته‌های علی اکبر دهخدا با نام «چرند و پرند» و نوشته‌های ایرج میرزا از جمله نمونه‌هایی بودند که به ترویج زبان و ادبیات عامیانه کمک کردند.عده‌ای از محققان ایرانی در ابتدای قرن حاضر بین سال‌های هزار و سیصد و هزارو سیصد و چهل به گردآوری موضوعات فرهنگ عامه پرداختند. به عنوان مثال، امیرقلی امینی دو کتاب تحت عناوین «هزار و یک سخن» در امثال و حکم و «فرهنگ عوام» در زمینه ادبیات عامیانه تالیف نمود. فضل الله صبحی مهتدی به گردآوری قصه‌ها و افسانه‌های عامیانه مناسب کودکان و نوجوانان پرداخت و چند اثر در این زمینه تدوین کرد. محمد علی جمالزاده ، صادق هدایت، محمد مکری، حسین کوهی کرمانی، محمدپروین گنابادی، محمد بهمن بیگی، محمود دانشو، صادق کیا، محمد جعفر محجوب، یحیی ذکاء، علی بلوکباشی، صادق همایونی، جلال آل احمد، احمد هاشم‌پور، کریم و عده زیاد دیگری تا کنون در زمینه ادبیات عامیانه و فرهنگ عامه کتاب‌هایی منتشر کرده‌اند. فعالیت در زمینه فرهنگ عامه در ایران چنان گسترش یافت که اکنون بیش از صدها کتاب و مقاله در این مورد نوشته شده است . عمده آثار و تحقیقات انجام شده در این زمینه در دو کتاب به نام‌های کتاب شناسی فرهنگ عامه و مردم شناسی ایران تالیف محمود زمانی و علی بلوکباشی و فهرست مقالات مردم شناسی گردآوری شده و در موسسه مطالعات و[تحقیقات] اجتماعی دانشگاه تهران درج گردیده است.

 منابع: 1- تاریخ مردم شناسی، ژان پواریه، مترجم پرویز امینی، تهران: خردمند، چاپ اول، 1370 2-  «ترانه‌های عامیانه ایران»، مجله موسیقی، شماره 2، دوره 3، سال 1335 3- جامعه‌شناسی هنر، امیرحسین آریان‌پور، تهران: دانشکده هنرهای زیبا، چاپ اول . 1354. 4-  راهنمای گردآوری سنت‌های شفاهی، محمد طیب عثمان، مترجم عطاء‌الدوله رهبر، تهران: آناهیتا، چاپ اول، 1371 5- ریخت‌شناسی قصه‌های پریان، ولادیمر پراپ، مترجم فریدون بدره‌ای، تهران: توسن، چاپ اول، 1371  6- ریشه‌های تاریخی قصه‌های پریان، ولادیمیر پراپ، مترجم فریدون بدره‌ای، تهران: توسن، چاپ اول، 1371. 7- زمینه فرهنگ شناسی، محمود روح‌الامینی، تهران: عطار، چاپ دوم، 1368 8- «سنت. ماکس رادین»، مترجم فریدون بدره‌ای، مجله فرهنگ و زندگی، شماره 4 و 5 ،1350 9- طبقه‌بندی قصه‌های ایرانی، اولریش مارزولف، مترجم کیکاووس جهانداری، تهران:[بی‌نا] چاپ اول، 1371 . 10- فرهنگ علوم اجتماعی، آلن بیرو، مترجم باقر ساروخانی، تهران: کیهان، چاپ اول، 1366. 11 - گذری و نظری در فرهنگ مردم، ابوالقاسم انجوی شیرازی، تهران[بی‌نا –بدون نام انتشارات-] چاپ اول،1371. 12-  مبانی انسان شناسی، محمود روح‌الامینی، تهران: عطار،چاپ سوم، 1368. 13- مبانی جامعه‌شناسی، عبدالحسین نیک گهر، تهران: رایزن، چاپ سوم، 1371. 14- مبانی جامعه شناسی،هانری مندراس، مترجم باقر پرهام، تهران:[بی‌نا] چاپ پنجم ، 1369. 15- مطالعه در داستان‌های عامیانه فارسی، محمد جعفر محجوب،مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، شماره 1 و 2 ، سال1341.

* این مقاله از دکتر نعمت‌اله فاضلی و از سایت ایشان اخذ شده است و از طریق اصلاح  و ویرایش برخی موارد نگارشی و آوردن مطالبی اضافه در قلاب[ ]- بدون تغییر درمحتوای اصل مطالبِ آن- به صورت نقل قول مستیم در این وبلاگ آورده شده است. برای اطلاع بیشتر از دیگر مطالبِ علمی و ارزنده دکتر فاضلی رجوع کنید به سایت رسمی ایشان با نام:http://www.farhangshenasi.com (که دراین وبلاگ با نام فرهنگ‌شناسی به سایت ایشان لینک داده شده است).                                                                                                                               منبع مقاله: سایت فرهنگ‌شناسی